پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1064774 بازدید
Powered by Blogsky
عالی بود
ممنونم
عزیزم میدونم نوشته هات از خودت نیست اما این مهمه که وقت میذاری براشون ازت سپاسگزارم.مدت هاست دنباله یه دوست خوبم.حسم بهم میگه اونو پیدا کردم.
خواهش میکنم عزیزم
از این که میبینم وبلاگم برای کسی تونسته امید باشه واقعا خوشحال میشم
ممنونم مینا جان لطف داری نسبت به من