در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم دلم گرم است میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم ای دوست ، برایت خدا را آرزو دارم
سلام
نمیدانم کیستی ؟
ولی سایتت هم مثل خودت یکه
این را از حرفهایت فهمیدم
حرفهایت از ته قلب است
سلام
خیلی ممنونم
نظر لطف شماست