در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
نفسهایم به شماره افتاده ...
لحظه های نبودنت را می شمارد !
سلام
دل نگاره های زیبا و پر مفهومی دارید .
ممنون از لطف کلام شما .
سلام
ممنون از لطفتون اما متن هایی که تو وبلاگم میذلرم هیچ کدومشون از نوشته های خودم نیستن
تو این مورد من هیچ استعدادی ندارم .
گـــآهـے بــآ یــﮧ حــرف ِ ســـآده ٬
اونـــجــور دلــت میشکــ ـ ــ ــ ـنـﮧ کـﮧ ...
کــُل دنیــآ هــم بهــت بــدن خــورده هــآے دلت بــﮧ هم نمیچســبـﮧ !
سلام سارا جان
دقیقا همینطوره که نوشتی
in khili bahal bod