پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

... نگاهت

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم ...

مثل پیدا شدن یک لبخند ...

مثل بوی نم بعد از باران ...

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

من به آن محتاجم !


نظرات 6 + ارسال نظر
doost یکشنبه 18 تیر 1391 ساعت 10:06 ب.ظ http://manodoost.blogsky.com

like!

رویا یکشنبه 18 تیر 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://myword.blogsky.com


نگاهم کرد... فکر کردم دوستم دارد

نگاهم کرد ... فکر کردم عاشقم است

نگاهم کرد... در تب عشق او سوختم

نگاهم کرد... او فقط نگاهم کرده بود


باز هم بهم سربزن

قشنگ بود

رها دوشنبه 19 تیر 1391 ساعت 10:03 ق.ظ http://idea90.blogsky.com

زیبا بود دوست گلم

ع.بهروزی دوشنبه 19 تیر 1391 ساعت 12:20 ب.ظ http://manooblog.blogsky.com

زیبا بود!

ممنونم

دریا دوشنبه 19 تیر 1391 ساعت 07:04 ب.ظ http://azjensebaran.blogsky.com

نمیدانم آن چیست که از نگاه چشمان سیاه تو تا عمق وجودم جاریست؟
نمیدانم...
زیبا بود!

فکر کنم عشقه

یـه لبخنـــــد زیبـــــا یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 02:01 ب.ظ

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد