در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به اب دور خواهم شد از این خاک قریب که در ان هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق قهرمانان را بیدار کند......
خیلی از چیزایی که مینویسی خوشم میاد ممنون هستی جون....