در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
vamosibata
حتی کفش هم که تنگ می شود
زخم می کند
وای به وقتی که
دل
تنگ بشود ...
آره دل تنگی خیلی بده
دستم ، دلم ، پایم می لرزد!
وااااااامصیستا...
ممنون هستی جونم قشنگ بود
.
.
.
ولی اون وامصیبتای آخرش جالب بودا
سلام گلنوش جونم
آره جالبه
مطالب قشنگی بودنُ خوشحال می شم نظرت رجب وبلاگم بگی
سلام
نظر لطفتونه ممنونم