در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
از یک روز ، از یک جــــــا ، از یک نفر به بعــــــد ...
دیگــــــر هیچ چیز مثل قبل نیســــــت ؛
نه روزهــــــا ، نه رنگــــــها ، نه خیابانهــــــا ...
مثل قبل نیست ولی میتونه قشنگ تر باشه از قبل
اما سخت میشه
شاید اما میشه و می تونیم نذاریم بد شه ، باید ساختش...
درسته باید آیندمون رو بسازیم
مهم ترینش اینه که قابل برگشت نیست...
درسته
لا اقل باید از این به بعد رو خوب ساخت