در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
ممنون هستی جون.. ببخشید عزیزم حمل بر دخالت من تو امور شخصی ت ندونیاااااا. راستی ایمیلمو نوشته بودم برات . دیدیش؟ ای دی یاهومم هس خب دیگه.. چقد پستات کاربردی ان..
خواهش میکنم عزیزم حرفات درست بودن آره عزیزم باشه حتما
آخی ما هممون مافقیم
با سیلی صورتمونو سرخ میکنیم فکر میکنیم هنرمندیم
تموم زندگیمون شده واسه مردم
ممنون هستی جون.. ببخشید عزیزم حمل بر دخالت من تو امور شخصی ت ندونیاااااا. راستی ایمیلمو نوشته بودم برات . دیدیش؟ ای دی یاهومم هس خب دیگه..
چقد پستات کاربردی ان..
خواهش میکنم عزیزم
حرفات درست بودن
آره عزیزم باشه حتما
ممنونم نظر لطفته
یادمه یه بار که همراه داداشم بودم تو مسیر خونه پابرهنه شدم!
چون کفش پام زده بود...
با این نکته موافقم