در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
اما من وقتی خدا پهلومه شیر میشم بیشتر گناه میکنم فک میکنم پشتمه ازم حمایت میکنه مث بچه ها وقتی مامان شون کنارشونه
واسه این که میدونیم خدا بخشنده ترینه
سلام
وای چقدر زیبابود هستییییییییییییییی.منم یوقتایی حس میکنم خدا داره نگاهم میکنه وازگناه دست میکشم...
دارم دارم مثل قبل میشم!
عقرب دوس دارم...!
روز شما هم باتاخیر مبارک...
سلام ریحانه جون
آفرین دختر خوب ، درستش هم همینه
خب خدارو شکر
اَی ی ی دیگه بهش دست نزنی ها
ممنون
سلام دوست خوبم وبلاگ زیبایی دارید اگه دوست داشتید به وبلاگ من سربزنید خوشحال میشم تازه کارم ولی وبم قابل تحمله
سلام
ممنونم لطف دارید
خواهش میکنم حتما
بدترازهمه هم لحظه ایه که ازخدا بخاطرکارت خجالت میکشی اونقدر که حتی نمیتونی تو دلت باهاش حرف بزنی....
خدایامیشه اجازه بدی من همیشه احساس کنم که خوشبختم شاید در اون صورت خجالت بکشم از گناه کردن
سلام
خیلی قشنگ
سلام گلنوش جان
خوشبختی را لحظه ای می توان احساس کرد که خداوند در لبخندت می نشیند ... در انتهای لبخندت ... در دلیل لبخندت ...
خوشبختی همیشه در کنار ماست باید چشمانمان را باز کنیم
گناه چیه؟
مگه کسی گناه میکنه؟
این روزها فکر کنم گناه رو گم کردم شاید خدارو.