پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

... ساعت باتو بودن

دلم ساعتی میخواهد

که مانده باشد

روی ساعتهای باتو بودن ...


نظرات 5 + ارسال نظر
maryam یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 09:58 ب.ظ http://namehaye-shabane.blogfa.com/

چه رسم تلخی است ! تو بی خبر از من و تمام من درگیر تو


عزیزم عالی بود
وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن
اگه خواستی لینک کنی با عنوان نامه های شبانه لینکم کن
وبهم بگو با چه اسمی لینکت کنم
منتظرت هستم با معرفت.

سلام
ممنونم نظر لطفتونه
لینک دوستان ندارم شرمنده
چشم سر میزنم

مزاحم یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 10:34 ب.ظ

مطالبتون واقعا زیبا هستن
ممنون برای مطالب زیباتون

خواهش میکنم
لطف دارین واقعا
خوشحالم که خوشتون میاد

هدی یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 11:55 ب.ظ http://aftabgardantarin.blogsky.com

بزرگترین رویاهایم چه کم حرفند:
" تو " ........

بی نام سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 10:20 ب.ظ

وای ازغم دوری

ali یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 01:31 ب.ظ

montazerammmmmmmmmmmm

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد