در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
حتی اگر خسته هم باشیم باید بازی را ادامه بدهیم
می گن مجرم به صحنه ی جرم برمی گرده!
چه جرمی بالاتر از دل شکستن...
پس کی بر می گردی؟
چقدر قشنگ
گفتم که بازیگر نشو...بازیگری سخت است
گفتی دکانداری کنم...بی مشتری؟سخت است...
.
.
.
.
من را دوست داشته باش
حتی اگر من خسته باشد
چرا گنجشجشکه اینجوریه شده
زندگی بازی سختیه کاش اول بازی یاد میگرفتیم بعد شروع به بازی میکردیم...
گنجشکه داره اینجوری میکنه
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی ...
در این گذرگاه
کار تو پیوستن به اردوگاه ِ خوبی
کار تو دل بستن به زیبایی
کار تو گوهر ساختن از سنگ خاراست .
کار تو لذت بردن از لحظه ی عمر
کار تو پیکار
با تیرگی هاست .
کار تو بهتر بودن از دیروز
کار تو شیرین کردن فرداست .
درک میکنم...
خدایا رد پایم را پاک کن ،خدایا مشود استعفا دهم ؟
کم آورده ام!!!!!
تولدتون مبارک باشه صدسال به این سالها
تا تولد من 7 ماه مونده
ماکه خسته ترازدیگرانیم ولی به امید فردا بخود میگوییم دوباره تلاش کن شاید امیدی باشد