در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
شبیه مه بودی!
نه میشد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید...
تنها میشد در تو گم شد
و من گم شده بودم...
خیلی قشنگ بود
با اجازه میخوام پستش کنم
دوست دارم با تو باشم
اما بهانه میگیری
برو
میترسم
عاشق تر شوم
وبهانه های تو
بیشتر،وبیشتر
رهایم کن
رها
رهایم کن
رها
فوق العاده ... تصاویری که انتخاب میکنین به درک بیشتر متن و لذت بخش شدنش خیلی کمک میکنه ... ممنون
خواهش میکنم
واقعا لطف دارین