پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

عجیب است

عجیب است که ؛

پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم !

بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی !
بعد از چند ماه به همکاری !
بعد از چند سال به همسایه ای ...


اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !


دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم ؛
او که یگانه است و شایسته ...


نظرات 5 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 15 آذر 1391 ساعت 10:32 ق.ظ http://parastesh1.blogsky.com

دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

گلنوش پنج‌شنبه 16 آذر 1391 ساعت 02:39 ب.ظ


فوق العاده

خوشحالم خوشت اومد گلنوش جان

نیوشا شنبه 2 دی 1391 ساعت 11:26 ب.ظ

سلام
خیلی خیلی قشنگ گفته موافقم

سلام
خوشحالم که خوشت اومد دوست من

فاطمه جمعه 15 دی 1391 ساعت 01:07 ب.ظ http://arora33.blogfa.com

مطالب زیبایی دارین ممنون میشم سری به وبلاگ منم بزنین

[ بدون نام ] یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 10:22 ق.ظ

ببخشید من کپی کردم

خواهش میکنم
منم مطالب رو میذارم اینجا تا شاید یه تلنگر باشه برای کسی
خوشحال میشم که اینجوری تعداد بیشتری ازش استفاده میکنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد