در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
سلام خوبی مطالبت فوق العادس چرا جوابی به من نمیدی؟
گفتم ادم کن نکردی لااقل به وبم ی سر بزن نظر بده.
بازم ممنون
سلام
خیلی ممنون از لطفتون
من تو وبلاگم لینک دوستان ندارم شرمنده
راستش درگیریم هم زیاده خیلی فرصت سر زدن به بقیه رو هم ندارم
شرمندم از همه
چنین با شور و نغمه – شعر و دستان
خرامان می رســــــد از ره زمستان
شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران
که در راه است فصــــــــل نوبهاران . . .
خیلی قشنگ بود شقایق جان
ممنون
موافقم