پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- دی 1392 4
- آذر 1392 8
- مهر 1392 8
- شهریور 1392 2
- مرداد 1392 15
- تیر 1392 13
- خرداد 1392 7
- فروردین 1392 34
- اسفند 1391 32
- بهمن 1391 28
- دی 1391 61
- آذر 1391 57
- آبان 1391 87
- مهر 1391 65
- شهریور 1391 172
- مرداد 1391 154
- تیر 1391 157
- خرداد 1391 187
- اردیبهشت 1391 12
آمار : 1077424 بازدید
Powered by Blogsky
سیلام آجی
وااای چقددلم برات تنگ شده بود
کجایی پیدات نیست؟؟؟
آجی خودمیا
سلام عزیزم
دل منم برات خیلی تنگ شده
به نت دسترسی نداشتم این چند وقت
ممنون فاطمه جان
سلام ...
وبلاگ زیبایی دارید ...
بااجازتون چند تا مطلب رو کپی کردم البته با ذکر منبع لینکتون هم کردم اگر مشکلی هست بگید ...
موفق باشید
سلام
ممنونم نظرلطفتونه
خواهش میکنم نیازی به ذکر منبع هم نبود
بابت لینک هم ممنونم
من هم براتون آرزوی موفقیت میکنم
کلید alt رو نگه دار و عدد 3 رو فشار بده
هرچی دراومد واسه من
هیچ اتفاقی نیفتاد که
روزگاریست در این کوچه گرفتار توام
با خبر باش که در حسرت دیدار توام
گفته بودی که طبیب دل هر بیماری
پس طبیب دل من باش که بیمار توام