پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

سادگی

گنجشک می خندید

به اینکه چرا من هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم ...

من می گریستم

به اینکه حتی گنجشک هم ، محبت مرا از سادگی ام می پندارد ...


 

نظرات 2 + ارسال نظر
باشماق چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 02:39 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

بگذار او هم فکر کند ساده ای
ولی اونی که باید بداند خود می داند که عشقت از صداقت است نه از حماقت

حق با شماست

دوستت شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 07:39 ب.ظ

یکی این پامو واسم فرستاده من معنیشو نفهمیدم حالا فهمیدم چی گفته.............
فکر کن چه قدر دیر شده......................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد