پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

گریه و لبخند

گریه نکن بخاطر اینکه تموم شده ...

لبخند بزن به خاطر اینکه اون توی زندگیت بوده ...

"گابریل گارسیا مارکوز"


نظرات 5 + ارسال نظر
آشنای غریب شنبه 14 مرداد 1391 ساعت 06:25 ب.ظ

سلام خوبی؟هیچ میدونی داداش محسنت واسه چی خواسته دعاش کنین؟
داره یه زندگی رو بهم میزنه
دوس داشتی بیشتر برات توضیح میدم
محسن(سکوت بغض آلود منظورمه
خیلی نامرده
باور نمیکنی از خودش بپرس

سلام
ممنونم
دور از جون
انشاالله که مشکلتون خیلی زود حل بشه

فاطی شنبه 14 مرداد 1391 ساعت 07:00 ب.ظ http://baran761300.blogsky.com

سلام آجی
چقد پستت جدید زدید
اما من نبودم
گریه نمیکنیم آخه اشک خیلی با ارزشه

سلام آبجی فاطمه
اشکالی نداره عزیزم
تو خوب باشی واسم کافی
آره اشک خیلی با ارزشه

حمید یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 01:39 ق.ظ http://hamidghanooni.blogfa.com

سلام وبلاگ خوبی دارید موفق باشید به وبلاگ من هم یه سری بزن.
منتظرم.

سلام
ممنونم نظر لطفتونه
من هم براتون ارزوی موفقیت میکنم

سیما یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 11:06 ب.ظ

از اینکه تو مدت کمی یک دنیا خاطره باهاش دارم از ته دل میخندم...
با اینکه یک دنیا فاصله باهاش دارم...

امیدوارم فاصله هاتون کم بشه
و همیشه لبت خندون باشه

kazhal دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 12:21 ق.ظ http://rustayedelam.persianblog.ir/


چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد