وقتی کسی حالش بده بهش نگید ای بابا اینم می گذره ، نگید درست می شه ، نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش ، نمی خواد بخنده ... خنده اش نمیاد ، غصه داره ! می فهمین ؟ غصه ...
براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین ، از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید ...
حتی سعی نکنین نشون بدین که حالتون از اون بدتره ، از تجربیات بدتر خودتون یا اطرافیانتون نگین ...
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین ،
شما در حقیقت باید حرف نزنید !!! باید دستش رو بگیرید ، بغلش کنید ، تو چشم هاش نگاه کنید ...
براش چایی بریزید ، براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید ، بذارید جلوش ... بعد حرف نزنید ! بذارید اون حرف بزنه و شما گوش کنید ...
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید ، فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته ...
شما جای اون آدم نیستید ، شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید ، پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره ...
بله ... دستش رو بگیرید ، بغلش کنید ، سکوت کنید ، اگه دلش خواست خودش حرف می زنه ...
حتی اصرار نکنید که باهاتون حرف بزنه ، فقط بهش اونقدر فرصت بدین تا حرف بزنه ...
عجب روزگاریه !
قدیما تا کسی مجبور نبود دروغ نمی گفت
اما ...
الان تا کسی مجبور نباشه راست نمیگه ...!
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد ...
روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه ی انگوری به او داد و گفت : اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن !
فرعون یک روز از او فرصت گرفت ... شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد . فرعون پرسید کیستی؟
ناگهان دید که شیطان وارد شد ... شیطان گفت : خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست!
سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت : من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی ؟
پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت : چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده نشوی ؟
شیطان پاسخ داد : زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید ...
کاش توی زندگی هم مثل فوتبال ،
وقتی زمین میخوردی و از درد به خودت میپیچیدی
یه داور میاومد از آدم میپرسید :
میتونی ادامه بدی ؟!
تو هم میگفتی نه ، باید برم بیرون . . .
امام صادق (ع) فرمودند :
هر کس سوره ی روم و عنکبوت را در شب بیست و سوم ماه رمضان تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است ،
و من هیچ کس را از این مسئله استثنا نمیکنم ، و نمیترسم که خدا در این سوگند ِ قاطع ، گناهی بر من بنویسد و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد .
التماس دعا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نگو چه میشود کرد
نگو صبــر داشته باش
نگو درست میشود
نگو ...
گاهی نمی
شود ...
نمی شود تحمل کرد
این همـــــه بی تــو بودن
را ...
چه تلاش بی فایده ای ؛
خودش رو از قرص های آرامبخش پر کرده بود ،
اونکه قلبش رو از یاد خدا خالی کرده بود ...
الا بذکر الله تطمئن القلوب
هر
روز ...
تمام
نیمکت های 5 بعد از ظهر را بی تو مینشینم
تمام
شعر های بی تو را مرور میکنم
و
تمام ساعت های 7 عصر را بی تو به خانه برمیگردم
اما...
من
که دو پا بیشتر ندارم ...
صدای نداشته ی قدم هایت را چه کنم ؟؟؟
گنجشک ها لاف می زنند :
جیک ... جیک ... جیک ...
جیک
هیچ یکشان درنیامد تو که می رفتی ...!
مقصد …
مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی ها ست …
دنیای ِ آدم بزرگ ها …
فقط جادّه دارد …!
لـحظه های ســــکوتم؛
پر هیاهو ترین دقــــایق زندگیم هستند
مـملو از آنچه
می خواهم بـگویم
و
نمی گویم ...!!!
زندگـــــــی همیشـــه در جریانه ،
ولی مشـــــــکل اینجاست :
کـــه مـــا رو در جـــــریان نمیــــــذاره ...
روزانه هزاران انسان
به دنیا می آیند …
اما نسل انسانیت
در حال انقراض است … !
دنیای عجیبی شده است
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو …
" فاصــــله تان را با آدم هـــا رعــــایت کنــــید "
آدم ها یــهو می زنن روی ترمــــز
و اون وقت شمــــا مقصـــــری !! . . .