پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

نگاه تو

به تـو احتیاج دارم "خدای من"
میدانی خدایا
هر چه فکر میکنم هیچ حرفی نمیماند
جز نگاه " تــــــــــو "
همین که تو نگـــاهم کنی برایم کافیست ...

نظرات 2 + ارسال نظر
هنگامه جمعه 19 آبان 1391 ساعت 01:53 ب.ظ

تو که ایستاده میخوانی قنوت گریه هایت را

میان ربنای سبز دستانت دعایم کن

انشاالله که به تموم خواسته هاتون برسین
منم التماس دعا دارم ازتون

نیوشا یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام هستی جان
امروز اولین باری بود که اومدم به وبلاگت
پست نگاه تو خیلی خیلی قشنگه ممنون از انتخاب خوبی که داری و ممنون از آرامشی که تو اینصفحه مجازی برقرار کردی.

سلام نیوشا جان
نظر لطفته دوست من
ممنونم از لطف و توجهت
خوشحالم که این احساس رو نسبت به اینجا داری
ممنونم که وقت گذاشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد