یلدا یعنی زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت ...
یلداتون مبارک
امیدوارم شب خوبی داشته باشین ...
ادامه مطلب ...
چرا که افرادی بسیاری از این امتیاز محروم مانده اند ...
ادامه مطلب ...
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید ؛
زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست ،
و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شما است ...
ادامه مطلب ...
"حتما بخوانید"
اگر در روی برچسب هر محصولی نوشته شده بود بدون قند یا Sugar Free؛ حتی در باره آن فکر هم نکنید!
در متن راهنمای EPA "آژانس محافظت از محیط زیست آمریکا" بیان شده بود که در ایالات متحده آمریکا و در سال 2001، یک بیماری همه گیرام اس و لوپوس سیستمیک دیده شده است. مشکل بود که بدرستی تصور کرد که چه سمِّی سبب شیوع این بیماری شده بود.
. من برایتان علتش را توضیح خواهم داد تا بدانید که چرا آسپارتیم یا قند های مصنوعی اینقدر خطرناک است:
ادامه مطلب ...
میخواهم باور کنم مال تو هستم ...
همیشه سعی کن تو نگاه اول خاطره شی ،
اگه نه یه عمر باید تلاش کنی که دیده بشی ...
ادامه مطلب ...
سعدی می گوید :
پارسایی را دیدم در کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمیشد . مدت ها در آن رنجور بود و شکر خدای عزوجلّ ، علی الدّوام گفتی .
پرسیدندش که شکر چه میگویی ؟
گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه معصیتی ...
ادامه مطلب ...
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده !!!
" انسان بودن " خود ، نهایت بزرگی است ...
ادامه مطلب ...
یافتنمان هنر نبود !
هنر این است ؛
همدیگر را گم نکنیم ...!
ادامه مطلب ...
مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند . وقتی می خواست وارد شود ، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون : از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان .
ملا از درب دعوت شدگان وارد شد . در آنجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند . ملا طبعا از درب دو می وارد شد . ناگهان خود را در کوچه دید ، همان جایی که وارد شده بود .
چه ستمگر است آنکه از جیبش به تو می بخشد ، تا از قلب تو چیزی بگیرد ...
ادامه مطلب ...
اگر شروع به قضاوت مردم کنید وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت ...
"مادرترزا"
یه سری از حیوونا رو گذاشتیم تو باغ وحش ، برای نمایششون پول می گیریم ...
یه سری ها رو کردیم تو قفس بدلیل اینکه نمی تونن از خودشون دفاع کنن ، ضعیفن ...
یه سری ها رو سر میبریم و می خوربم چون لذیذن ...
یه سری رو برای تفریح میریم شکار می کنیم ...
یه سری رو برای تفریح با کرم گول میزنیم و صید می کنیم ...
یه سری رو پوستشون رو می کَنیم و باهاش کیف و کفش درست می کنیم چون زیبان ...
بعد بر این باوریم که اونــــا وحــــشــــی اند و مـــــا اهـــــلی ...!!!