میدانی خدایا ،
هر چه فکر میکنم هیچ حرفی نمیماند
جز نگاه " تو "
همین که تو نگاهم کنی برایم کافیست ...
مشکل اینجاست که
همیشه بــــــرای فــــرار از دست یک "آدم"
به آدم دیگــــری پناه برده ایـــــم
اعتیاد به آدم ها بـــدترین نـــوع "اعتیاد" است ...
ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺎﺷﻴﺪ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻴﺪ .
اﮔﺮ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺁﻧﺮا ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻧﺪ ، ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ دوست ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ،
" ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻚ اﻧﺘﺨﺎﺏ اﺳﺖ "
ﺯﻧﺪﮔﻲ ، ﺭاﺿﻲ ﻧﮕﻪ ﺩاﺷﺘﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﺴﺖ ...
آن چیزهایی که به نظرمان ساده و معمولی میرسند ، آنها را نادیده و دست کم میگیریم ، حقیقا شگفت انگیزند ... با ملایمت به یادمان می آورند که با ارزش ترین چیزهای زندگی ساخته دست انسان نیستند و آنها را نمیتوان خرید ،
آن قدر خود را مشغول نکنید که بی توجه از کنارشان بگذرید ...
قـدر لحـظـه ها را بـدان ،
زمـانی می رسد که تـو دیگـر قادر نیستی بگـویـی :
جبــران می کـنم ...
آب نریختـــــم که برگردی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست
از زنـــدگی ام ...!
سخت است حرفت را نفهمند ،
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند ،
حالا میفهمم ، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ،
اشتباهی هم فهمیده اند ...
"دکتر شریعتی"
یک شکارچی پرندهای را به دام انداخت .
پرنده گفت : ای مرد بزرگوار ! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای . از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی . اگر مرا آزاد کنی ، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی . پند اول را در دستان تو میدهم . اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم . پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم . مرد قبول کرد .
پرنده گفت : پند اول اینکه : سخن محال را از کسی باور مکن . مرد بلافاصله او را آزاد کرد . پرنده بر سر بام نشست . گفت پند دوم اینکه : هرگز غم گذشته را مخور . برچیزی که از دست دادی حسرت مخور . پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست . ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود . و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی .
مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد . پرنده با خنده به او گفت : مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟
یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی ؟ پند دوم این بود که سخن نا ممکن را باور نکنی . ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست ، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد ؟
مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست . پند سوم را هم به من بگو . پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم .
پند گفتن با نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در زمین شورهزار است ...
چگونه با افسردگی و دلتنگی مقابله کنیم ؟
یکی
از راه هایی که شیطان انسان را از خیر دنیا و آخرت باز می دارد نفوذ به
قلب بندگان مومن ، و دلتگ و محزون کردن آنهاست .
به کلام خدا در این مورد توجه کنید:
إِنَّمَا
النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ
بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَعَلَى اللَّـهِ
فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿المجادلة: ١٠﴾
جز
این نیست که نجوا از شیطان است ، تا کسانى را که ایمان آوردهاند محزون
کند ، ولى جز به اذن خدا هیچ آسیبى به آنها نمىرساند ، و مؤمنان باید تنها
بر خدا توکل کنند .
راه مقابله با آن :
1- در مفاتیح آمده که قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب این ذکر را ده بار بگویید:
أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ
أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ
الْعَلِیمُ
هرگاه احساس کردی از درون کسی با تو حرف می زند و موضوعی تو را
به دنبال خویش می کشد و ناراحتت می کند این همان نجوای شیطان است و با ذکر
فوق با آن مقابله کن.
2-خواندن سوره یس فرح بخش است و به توانایی روحی و جسمی انسان بسیار کمک میکند .
موارد فوق بارها تجربه شده اند .
3- گفتن: اللهم صل علی محمد و ال محمد وَ أَعِذْنَا مِنَ السَّأْمَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ
خدایـــــــــــــــــــــا
مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطهای همراهند ...
عده ای تا مرز منفعت
عدهای تا مرز مال
عدهای تا مرز جان
عدهای تا مرز آبرو
و همگان تا مرز این جهان ،
تنها تویی که همواره می مانی ، بمان ای جاودانه یار من ...
زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن ، شانه های خودت را سنگین می کند
و بار از دوش دیگران برداشتن ، خودت را سبکبار می کند ...
لحظات شادی ، خدا را ستایش کن
لحظات سختی ، خدا را جستوجو کن
لحظات آرامش ، خدا را مناجات کن
لحظات دردآور ، به خدا اعتماد کن
و در تمام لحظات ، خداوند را شاکر باش
پیامبر (ص) فرمودند :
هر کس بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگوید
به خصوص اگر با انگشتانش بشمارد همان دستهایش او را روز قیامت شفاعت می کند .
هیــچ گاه به خاطــر "هیــچ کــس" دست از "ارزشهایت" نکش ...
چون ، زمانـی که اون فــرد از تــو دسـت بکشـد ،
تــــو مـی مانـی و یـک "مـن " ِ بـی ارزش ...