پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

با جنبه

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم
نام مرا گذاشتند :

                        " با جنبه " !

بی آنکه بدانند ؛

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود ...


هنر

سلامتی اونایی که از هر انگشتشون یه هنر میریزه ...
میرنجونن ...
میسوزونن ...
میشکونن ...
له میکنن ...
نابود میکنن ...

و سلامتی اونایی که جز دوست داشتن این موجودات هنرمند با همه ی وجودشون هیچ هنر دیگه ای ندارن ...


سرک نکش

به خوابهایم سرک نکش

وقتی ... 

در لحظات بیداری ام حضــور نداری ...


ادامه مطلب ...

رسم جالب

چه رسم جالبی است :
محبتت را میگذارند پای احتیاجت ،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت ،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت ،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت ،

و وفاداریت را پای بی کسیت ،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج ...!

 

ادامه مطلب ...

پیگرد قانونی

لعنت به همه ی قانونهای دنیا

که در آن

شکستن "دل " پیگرد قانونی ندارد ...

ادامه مطلب ...

آرزو های ترک خورده

دلتنگـی، پیچیده نیست
یک دل
یک آسمان
یک بغــض
و آرزوهــای ترک خورده !

به همین ســادگی ...!


ادامه مطلب ...

فریاد

گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ...

و تو می آموزی

بودن در فریاد نیست ...


ادامه مطلب ...

شما

دیگه نمیخوام بهم بگی " تـــو "

احترام بذار

و " شـــما " خطابم کن

ما همدیگه رو نمیشناسیم ...


ادامه مطلب ...

سر و ته

مرا از بند آویزان کنیـد

سـر و تـه !!!

شایـد فکـرش از ســرم بیفتد ...


اسکار

آهای سرنوشت ؛

اسکار حق توست !

سالهاست که مرا فیلم کرده ای ...

 

بلند پرواز

مانند یک عقاب باشید ...
وقتی باران می بارد همه ی پرندگان به سوی پناهگاه پرواز میکنند
بجز عقاب که برای دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز در می آید .
مشکلات برای همه وجود دارند اما طرز برخورد با آن است که باعث تفاوت می شود .
بلند پرواز باشید ...


ادامه مطلب ...

آلبوم کودکی

بزرگ که میشوی

غُصه هایت زودتر از خودت، قد می کشــند ،

درد هایت نیز!

غافل از آنکه لبخندهایت را ،
در آلبوم کودکی ات جا گذاشتی ...


ادامه مطلب ...

پر میشوی

گـاهی پـر میشی از خستگی
اشک بـــالا میـــاری ...
تـا دوبـــاره فضای کافی داشته باشی
بـــــرای پـُــــر شــدن ...

 

سنجاقک

گاه یک سنجاقک ، به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر ، می نشینی لب حوض !
تا بیاید از راه ؛ از خم پیچک نیلوفرها ...
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک

                   همه معنی یک زندگی است ...


ادامه مطلب ...

پاییز

وقتی که می رفتی، بهار بود
تابستان که نیامدی، پاییز شد
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند
زمستان که نیایی، پاییز می ماند
تو را به دل پاییزی ات
فصلها را به هم نریز ...


ادامه مطلب ...

سخت است

گفته باشم !
من درد می کشــم ؛
تـو اما … چشم هایت را ببنـد !
سخت است بدانم می بینی ، و بی خیـــالی


مثل سابق

ای قطار
راهت را بگیر و برو
نه کوه توان ریزش دارد
نه ریزعلی پیراهن اضافه
هیچ چیز مثل سابق نیست !!!


ادامه مطلب ...

قانون طبیعت

این قانون طبیـعت است

زخم که میخوری اعتمادت به آدم ها سست می شود

و باورت رنگ ِ شک می گیرد !

آن وقت تنها تر از همیشه می نشینی کنج ِ زنـدگی

و می شماری درد هایت را ... 


ادامه مطلب ...

تونل

تونل ها راست می گویند ...

راه هست ...

حتی در دل سنگ !!!


ادامه مطلب ...

دوست یا دشمن

گاهی یک دوست کاری میکنه که دلت بدجوری واسه دشمنت تنگ میشه ...!

به اندازه ی همه ی " نه " هایی که باید میگفتم و نگفتم

امروز باید بگم غلط کردم ...!