پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

حیوانات دوست داشتنی

من حیوونا رو خیلی دوست دارم

بچه که بودم دلم میخواست همه ی حیوونای مورد علاقم رو داشته باشم (یه باغ وحش میشدن)

البته الان هم دوست دارم همشون رو داشته باشم فقط میدونم غیر ممکنه !!!



ادامه مطلب ...

کاش

کاش میفهمیدی
قهر میکنم
تا دستم را محکمتر بگیری
و بلندتر بگویی بمان...
نه اینکه شانه بالا بیندازی؛
و آرام بگویی
هر طور راحتی...

اثر انگشت خدا

جایی در پشت ذهنت بسپار که اثر انگشت خدا بر همه چیز هست ...


دعایت میکنم ...

دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی بی عشق نازیباست



ادامه مطلب ...

با من باش

خدایا گاهی حجم دنیای درونم از وجودت تهی می شود ،

آنوقت من می مانم و تنهایی و ترسهایم ، درها دیوار میشوند و امیدهایم یک آرزوی دور ،

خدای خوبم روزنه ی قلبم را به رویت باز کن ،

            ''چون تنها نور وجود توست که دلم را نگه میدارد''

بهترین باش

مردم اغلب بی انصاف‌ بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش.
اگر موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش.
بهترینهایت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد
و در نهایت می بینی
هر آنچه هست میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم !!!

"دکتر شریعتی"


دلتنگی


کاش باران بگیرد ،

شیشه بخار کند ،

و من همه ی دلتنگی هایم را رویش ..ها.. کنم و با گوشه ی آستینم یکباره همه را پاک کنم

و خلاص ...

دلم گرم است


دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم
ای دوست ، برایت خدا را آرزو دارم

آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟"
گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد!
ادامه مطلب ...

اسرار

اسرار خویش را به کسی مگوی

زیرا سینه ای که از نگه داشتن اسرار خویش به ستوه آید از سینه ی دیگران نباید انتظار امانت داری داشته باشد ...

الفبای محبت

ای خداوند حبیب !

به هر ریسمانی که آویختیم برید،

به هر شاخه ای که نشستیم شکست،

و به هر ستونی که تکیه زدیم افتاد،

تنها تویی که حق محبت را تمام و کمال ادا میکنی

به ما هم الفبای محبت بیاموز ...

زندگی را دریاب

زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست که نخواهد آمد ،

تو نه در دیروزی و نه در فردایی

شوق امروز پر از بودن توست

زندگی را دریاب ...