پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

خوشبختی

خوشبختی همان لحظه ایست

که احساس می کنی خدا کنارت نشسته

و تو به احترامش از گناه فاصله میگیری ...


ادامه مطلب ...

توبه

ای مالک !

اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی ، فردا به آن چشم نگاهش نکن ،

شاید سحرگاه توبه کرده باشد و تو ندانی ... 

"امام علی (ع)"


دلیل لبخند

یکی از زیباترین لحظه ها ،
لحظه‌ایه که میبینی‌ یکی‌ لبخند رو لبشه
و تو میدونی‌ که ...

تو دلیل اون لبخند هستی‌ ...


ادامه مطلب ...

اعتماد

توی طبیعت بیرون شهر داشتیم قدم می زدیم . هوای خوبی بود ، چمن درخت ، رودخانه ای که در ته دره ای کم عمق جاری بود و درختانی که دیوار دره رو پوشونده بودن .

همین طوری که راه می رفتیم یه دفعه دست منو گرفت و گفت بیا ، و سریع شروع به راه رفتن کرد.

گفتم : کجا میری ؟ گفت تو بیا ، بدو .

سریع می رفت . از لای درختا و از شیب کنار رودخونه پایین می رفت و من تمام سعی خودمو می کردم که بهش برسم و ازش جا نمونم . هر چی می پرسیدم آخه کجا میری ؟ اون فقط می گفت تو بیا .

وقتی به زمین مسطح کنار رودخونه رسیدیم ایستاد . گفتم : خوب قضیه چیه که منو تا اینجا کشوندی ؟

گفت : این همه با سختی دنبال من اومدی اذیت نشدی ؟

گفتم : یه ذره ... اما مهم نیست .

گفت : اینقدر پرسیدی کجا میری و من نگفتم نگران نشدی ؟

نترسیدی ؟ با خودت نگفتی ممکنه یه بلایی سرت بیارم ؟

گفتم : خوب نه ! من به تو اعتماد دارم . اونم تو که می دونم چه آدم دوست داشتنی و با ارزشی هستی .

برای چی باید می ترسیدم ؟

گفت : تو به من که یه آدم و یکی از مخلوقات خدا هستم این همه اعتماد داری که بدون ترس دنبال من از لابه لای همه ی این درختا و از شیب این دره پایین می آی ، چه طوریه که وقتی خدا تو رو توی زندگی به جایی میبره که از نظر تو آخرش معلوم نیست ، می ترسی و نگران میشی ؟ نمی شه همون قدر که به من اعتماد کردی ، فقط همون قدر و نه بیشتر ، به خدا اعتماد کنی ؟

فقط با دستام صورتمو پوشوندم و فکر کنم عمیق ترین ، و البته سازنده ترین ، احساس شرمندگی زندگیم رو تجربه کردم ...


کجایی

"کجایی" یک کلمه نیست ؛
خیلی معنی داره ،
گاهی ...
کجایی یعنی :
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ... !؟
دلم تنـــــــــــگ شده ...
دوســــــــــــــِت دارم ...
ادامه مطلب ...

خوش به حال سیندرلا

خوش به حال سیندرلا !
لنگه کفشش را جا گذاشت
کلی آدم به دنبالش گشتن .
ما دلـمان را جا میگذاریم
هیچکس از مــا سراغی نمیگیرد
انگار که هیچوقت نبوده ایم ...


ادامه مطلب ...

مهربان ترین

ای مهربان ترین

می دانم ...

اگر تو را رها کنم ،

هرگز مرا رها نمی کنی ...


ادامه مطلب ...

پروانگی

یه عکس عاشقونه


ادامه مطلب ...

تشکر

سلام به دوستان عزیزم

یکم این چند روز سرم شلوغ بود ، حسابی هم با نظراتون منو شرمنده کردین ، تعداد نظرات هم زیاد بوده ، اینبار نمیتونم بهشون جواب بدم ببخشید .

از دوستانی هم که روز دختر رو بهم تبریک گفتن ممنونم

من هم این روز رو به همتون تبریک میگم

امیدوارم همیشه موفق باشین و بهترین ها رو داشته باشین .

بازم ممنون ...


این گل هم تقدیم به شما دختر خانم های عزیز

روزی

ای فرزند آدم !

اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا ، زیرا اگر روز نرسیده ، از عمر تو باشد خدا روزی ِ تو را خواهد رساند .

"حضرت علی(ع"


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


محکم باش

مـحکــم باش ...
وقتی خیلی نرم شوی ؛
همه خـَمـَت می کنند !!!
حتی کسی که انتظار نداری ...


ادامه مطلب ...

سرمایه

کم سرمایه‌ای نیست داشتن آدم‌هایی که حالت را بپرسند ؛
از آن بهتر داشتنِ آدم‌هایی است که :
بتوانی در جواب احوال‌پرسی‌هایشان بگویی :
"خوب نیستم"...


ادامه مطلب ...

بقیه ی عمر

امروز اولین روز از بقیه ی عمر شماست ...


ادامه مطلب ...

... واگذار شده

قله ی قـــاف که سهـــل است ،
من قـــله ی کــاف و لام و مــیم و نــــون و واو
را هم بخـاطرت فـــــتح می کنم ...
اما تو
با تمـــام مــــردانه گی ات،
مـــرد باش !
اگر سـراغ نگاهت را گرفتنــــد
بگــو که واگــذار شده ...


ادامه مطلب ...

شعار آزادی

اگه کفشات پات رو میزد و از ترس قضاوت مردم پا برهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی ،

دیگه در مورد آزادی شعار نده ...

"آلبر کامو"


ادامه مطلب ...

ایمان

در زندگیت به کسی اعتــــماد کن ، که به او ایمــــان داری نه احســاس ...


ادامه مطلب ...

تشکر

آرام جان نامه ت به دستم رسید

حرفت رو قبول دارم عزیزم

چشم سعی میکنم عملیش کنم

ممنون از توجهت دوست من


... بهشت زمینی

بهشت می تواند
کسی باشد که دوستش داری!

کسی که دوستش داری
می تواند بهشت باشد ،

حتی اگر ...
به جای نهرهای شیر و عسل
غروب ها
با قرصی نان تازه به خانه بیاید ...


ادامه مطلب ...

پیشینه ی واژه ی "هفت خط"

ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکار از اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم! اما چرا؟

روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد . این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان .

در آن زمان پیمانه های ظریف و زیبائی از شاخ گاو یا بزکوهی درست می کردند که چون پایه نداشته است کسی نمی توانسته آن را روی زمین یا میز بگذارد و از نوشیدن شرابِ ریخته شده در پیمانه اش طفره برود . از این رو دارندۀ جام مجبور بوده است محتویات آنرا لاجرعه سربکشد .

اما برای اینکه کسی بیش ازاندازۀ ظرفیت خود باده گساری نکند و از سرِ مستی با حرکت و یا گفتار خود ، احترام و شأن مجلس شاهانه را از بین نبرد ، هر کدام از مدعوین ، پیمانه (شاخ) مخصوص خود را داشته که به جهت تعین میزان توانائی او در باده گساری خطی در داخل آن شاخ کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا حدِ همان خط ، شراب در پیمانه اش می ریخته است .

به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط ، مشخص و درجه بندی کردند . در مجالسی که پادشاه حضور داشته است ، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند . اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه در آنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود .
این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند ، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند .
این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است .


تقاضا

سلام دوستان

این متن رو یکی از دوستهای وبلاگی برام گذاشتن تو قسمت نظرات

خواهش میکنم شما هم برای شفای مامانشون دعا کنید ...


(برای مریضم دعا کنید تورو خدا
مامان تصادف کرده ۴تا عمل زانوداره اگه عمل جواب نده پاشوقطع میکنن)