پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

دلم گرم است


دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم
ای دوست ، برایت خدا را آرزو دارم

نظرات 1 + ارسال نظر
جواد سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام
نمیدانم کیستی ؟
ولی سایتت هم مثل خودت یکه
این را از حرفهایت فهمیدم
حرفهایت از ته قلب است

سلام
خیلی ممنونم
نظر لطف شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد