پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1067824 بازدید
Powered by Blogsky
به نام خدا
سلام
تبریک میگم ...
چه بی سر و صدا
امیدوارم همیشه از شادیهاتون توش بنویسید
امیدوارم
در پناه خدا باشین
یاعلی
سلام
خیلی ممنون
خیلی خوشحال شدم اینجا دیدمتون
منم امیدوارم خاطرات شادی شما هم پر شه
شما هم موفق باشین
یا علی
درسته!وقتی حرمت ها بشکنه هیچ چیزی سودی نداره
خوب می نویسی آفرین
ممنون
حرمت که شکست دیگه آخره راهه.............