پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

تو آغوشت منم جا کن

خدایا...
کسی اینجا به یادش نیست، که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی، که من اینجا چه ها کردم

که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن، یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت،

                              اگه میشه منم جا کن...


نظرات 2 + ارسال نظر
پرنیان شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 03:00 ب.ظ

دوباره سیب بچین حوا...
من خسته ام...بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.

دریا یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 02:11 ق.ظ

یک دنیا آرزوی موفقیت برای این وبلاگ زیبا با متنهای بسیار زیبا

خیلی ممنون
منم برای شما آرزوی موفقیت میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد