پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1068314 بازدید
Powered by Blogsky
تو یادت نیست اما من خوب به یاد دارم برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از اب واهمه داشت.....
این متن رو خیلی دوست دارم
کاش آدما قدر محبت همدیگرو بدونن
پس چرا دل من اینقدر واسه تو تنگ شده؟
ای جان
مرسی نگار جون ، دل منم برات کلی تنگ شده عزیزم