پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1066397 بازدید
Powered by Blogsky
ستاره
گمان کردیم
چراغ های حقیر شهرمان ،
زیباتر از ستارگان آسمان شب های اجدادیمان است
و شاید ...
همین گمان واهی بود که
آسمان شهرمان را خالی از
ستاره کرد ...
سلام عزیزم.هستی اینقدر مطالب جدید نذار خب
بازم نتونستم همشو بخونم
فقط چندتا از پست ها رو خوندم.خیلی خوب بود.
خسته نباشی.
سلام پرنیان جون
تو میرسی همش رو بخونی من تشویقت میکنم
نگران نباش تا تموم شدن امتحانت زیاد نمونده
ممنون عزیزم
شما هم خسته نباشی
سلام چقدر زیبا بود..........
عکسش که خیلی قشنگ بود...............
سلام عزیزم
نظر لطفته