پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

من مردترم

من زنم...
بی هیچ آلایشی ...

حتی بی هیچ آرایشی ...

او خواست که من زن باشم ، که به دوش بکشم بار تورا که مردی ...
و به رویت نیاورم که از تو قویترم ...
آری من زنم ... او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد ...
عشق خواهم ورزید ... به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد ...
پشتیبانت خواهم بود ... و تو ...
مرد بمان ...
این راز را که من مردترم
به هیچ کس نخواهم گفت ...


نظرات 4 + ارسال نظر
دریا پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://azjensebaran.blogsky.com

محشر بود هستی..........
محشر بود!!!!!!

ممنونم دوست خوبم

ری را پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 01:40 ب.ظ

زیبا بود

ممنونم

ریحانه پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 03:04 ب.ظ http://manyekdokhtar.blogfa.com

سلام هستی
عالی بود...

سلام ریحانه جون
خوبی عزیزم؟
امروز تو فکرت بودم باور مبکنی؟

رها پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 06:12 ب.ظ http://idea90.blogsky.com

سلام دوست خوبم
یاد یک طنز قدیمی افتادم که می گفت:
نمی دونم چرا وقتی یک زنی برای خودش مستقل و کار آمد می شه تازه درباره اش می گن برای خودش یک پا مرد شده !

سلام رهای عزیزم
فکر کنم اشتباه میکردن
ما خودمون کلی قوی هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد