پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

انشا

کاش الان باز معلمی بود و می گفت یک انشا بنویس !

موضوع : روزگار خود را چگونه می گذرانید ؟!

تا برایش چند خطی درد دل کنم ...


نظرات 4 + ارسال نظر
ریحانه شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 01:24 ق.ظ

چه عکسی...
ادمو به فکرفرومیبره...

محسن شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 02:00 ب.ظ http://roga.blogsky.com/

عجب عکس توپی گذاشتی! مرسی

خواهش میکنم
قابلی نداشت

سیما یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 01:04 ق.ظ

بنام خدا
روزگار خود را چگونه گذراندید؟
روزگار شیرینی ست. همه چیز عالی... آسه رفتیم آسه اومدیم بلکن گرگه "شاخمون نزنه"... کار بکار کسی "نداشتیم"؛ از زندگی کسی "سر در نیاوردیم"؛ به کنایه "حرف نزدیم"؛ دل کسی را "نرنجاندیم"؛ نیش "نزدیم"؛ یاوه "نگفتیم"؛
ولی همه افعال منفی ما را در حق مان مثبت کردند.
روزگار خوبی داریم البته اگر بگذارند به همین خوبی باقی بماند.اگر بجای ما تصمیم نگیرند.اگر درکی برایشان مانده باشد.اگر انسانیت را تمرین کنند...
بگذریم اینجا همه چیز خوب است... روزگار بر وفق مراد است و دنیا به کام...

"از کسی پرسیدند با روزگار چه میکنی؟
گفت از روزگار بپرسید با ما چه میکند؟!!"

مرسی هستی

سلام سیما جون
خیلی قشنگ نوشتی
روزگار من هم دقیقا همینطوریه

فوق العاده بود
ممنون

نرگس یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 10:14 ق.ظ

زندگی مثل دستمال لوله ایه

هرچی به آخرش نزدیکتر میشی زودتر تموم میشه

موفق باشید وبتون عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد