پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

درد فراموشی

هرگز نفهمیدم
فراموش کردن درد داشت
یا فراموش شدن !

به هر حال ...
دارم فراموش میکنم
فراموش شدنم را ...


نظرات 2 + ارسال نظر
دریا یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://azjensebaran.blogsky.com

دارم فراموش میکنم
فراموش شدنم را ...

ای جان

رها دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت 08:32 ب.ظ http://idea90.blogsky.com

بعضی وقتها ناچاری که یک چیزهایی را فراموش کنی.چون یاد آوری آنها دردناکتر از فراموش کردنشان است.

دقیقا همینطوره
بعضی از خاطره ها واقعا درد آوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد