پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1067264 بازدید
Powered by Blogsky
انبار
از خودم یه انباری ساختم با یه عالمه حرف های تلنبار شده ...
کاش مثل قدیما بیای و بگی :
"اگه حرفاتو به من نگی به کی بگی"
بهم گفت
بعد از مدتها
امشب
...................
گفتی هر روز اپ می کنی
پس سعی می کنم هر روز بیام
پس الان آرومین
خدارو شکر
................
خجالتم میدین اینجوری