پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1066041 بازدید
Powered by Blogsky
با سلام
وبلاگ خوبی داری خصوصا اینکه مرتب به روز میکنی
دورادور از وبلاگت خبر میگریم.
خیلی عالی مینویسی
ممنون.
زنده باشی
سلام
خیلی ممنونم
نظر لطفتونه
خواهش میکنم
همینطور شما
زیبا بود
ممنونم
خواهش میکنم
عالی عالی
ممنون