پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
آمار : 1067982 بازدید
Powered by Blogsky
نگرانی
نگرانی درباره ی آینده ای که هرگز کسی از آن خبـر ندارد
و حسرت گذشته ای که دیگر باز نمی گردد ،
فقط ؛
لذت زندگی کردن در حــال را از بین خواهد برد ...
ای فرزند آدم!
اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا
زیرا اگر روز نرسیده از عمر تو باشد خدا روزی تورا خواهد رساند
لذت بردم ممنون