پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

زندگی معمولی

من یک مرد معمولی هستم
تو هم یک زن معمولی هستی
و ما هر دو نیازهای معمولی داریم
نیاز به آب و غذا و کمی هوا
و این که با هم باشیم
و همدیگر را دوست داشته باشیم
و این که خیلی معمولی
بمیریم ...

پس چرا سعی می کنی همه چیز را آنقدر سخت بگیری عزیزم ؟
وقتی که زندگی تا این حد معمولی است
پس بدترین چیزی که می تواند برای من و تو اتفاق بیفتد
چیزی نیست
به جز
یک اتفاق معمولی ...!

"شل سیلوراستاین"


نظرات 6 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 12 آذر 1391 ساعت 09:25 ب.ظ http://hmnfs-away91.blogfa.com/

سلام دوست عزیز//خوبید؟وبلاگ خوبی دارید از دیدنش لذت بردم ...
به کلبه من هم گذری کنی خوشحال میشم .منتظرت هستم[گل][قلب]

سلام
ممنون از لطفتون
فرصت کنم حتما

دریا دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 12:01 ق.ظ http://azjensebaran.blogsky.com

عرفان دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 08:45 ق.ظ http://dastforosh.blogsky.com

آخیییی چه نازن این کوچولوها

منم خیلی این عکس رو دوست دارم

مهرنوش دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.blueword.blogsky.com

چقدر کم توقع شده ام


نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..


همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست


مرا به آرامش می رساند….


حتی اصطکاک سایه هایمان…

چقدر قشنگ

دوست دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 02:39 ب.ظ http://panaahgaaheman.blogfa.com

کاش آنقدرقدرتمند بودم که دنیارابه کامت بچرخانم، اما کسی رامیشناسم که قادر مطلق است، ازاومیخواهم برایت بهترینهارا.

خیلی خیلی قشنگ بود
ممنونم
من هم بهترین هارو براتون آرزو میکنم

با اجازتون تو وبلاگ پستش میکنم

طاهره دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 08:36 ب.ظ http://2charkhe.blogsky.com/

like

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد