پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

مداد رنگی

مداد رنگی هایم را می خواهم !

بگذار روی دقیقه های بی رنگت نقاشی کنم
مثل آن روزها که گل های سرخ و بنفشه را
میان دفتر مشقت می کاشتم ،
و عطرشان تمام کلاس را پر می کرد ...
ببین دست هایم هنوز بوی گل می دهند ؛
دفتر مشقت را کجا پنهان کرده ای ؟



نظرات 6 + ارسال نظر
محمدرضا جمعه 15 دی 1391 ساعت 11:06 ب.ظ http://khatkhati-ha.blogsky.com

گل های سرخ و بنفشه را
میان دفتر مشقت می کاشتم ،


عالی بود...
پاینده باشی:)

خیلی ممنون
همینطور شما

عمران شنبه 16 دی 1391 ساعت 01:36 ق.ظ http://dooji.blogfa.com

شاید دَرد من دلیل خنده کسی شود.
اما خنده من هرگز نباید باعث درد و رنج کسی شود.

(چارلی چاپلین)

ممنون آقا عمران

امیر حسین شنبه 16 دی 1391 ساعت 09:17 ق.ظ

مثل همیشه زیبا ...

لطف دارید ممنون

عرفان شنبه 16 دی 1391 ساعت 02:08 ب.ظ http://dastforosh.blogsky.com

دفتر مشقی که لبه های آن تا خورده و تقلای مادر برای باز کردن آن راه به جایی نمی برد.

دفتر من همیشه تمیز بود

فاطمه شنبه 16 دی 1391 ساعت 05:25 ب.ظ http://khodaakharinfaryad.blogfaco

سلام گلم مثل همیشه زیبا

سلام فاطمه جان
ممنونم

الهه سه‌شنبه 2 مهر 1392 ساعت 09:37 ب.ظ

واقعا زیباست عزیزم

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد