پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

کودک غریبه

ای کاش

آن نام را دوباره پیدا کنم

ای کاش ...
آن کوچه را دوباره ببینم

آنجا که ناگهان

یک روز نام کوچکم از دستم افتاد
و لابه لای خاطره ها گم شد
آنجا که یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور ...
لبخند او چه قدر شبیه من است !

"قیصر امین پور"


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد