پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...
بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...درباره من
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
ادامه...
فراموش میشویم
بعضی از ما فراموش میشویم
نه
برای اینکه آدم خوبی نیستیم ،
نه . . .
بلکه به خاطر اینکه
خیلی سر و صدا نمی‌کنیم ...
بعضی ها
بعضی
ها ساخته شده اند برای ندیدن
نه
این که کور بـاشند
نــه . . .
می
بینند
اما
آنچه را که باید نمی بینند
یا
نمی خواهند که ببینند ...
اشتباه نکن
اشتباه نکن !!!
بیش از آنکه دلم برای تو تنگ باشد
برای آن منی که تو را نمیشناخت تنگ است ...
منبع محبت
آزارم میدهد دیدن آن منظره که مادری کودکش را سیلی میزند
ولی کودک باز هم دامانش را رها نمیکند ...
کجاست آن
قاضی تا حکم کند که مادر منبع محبت است یا کودک ؟؟؟
"حسین پناهی"
درد ِ دل
درد ِ دل که می کنی
ضعف هایت را ، دردهایت را می گذاری توی ِ سیـنی
و تعارف می کنی کـه هر کدامش را که می خواهند بردارند ؛
تیــز کننــد ...
تیــغ کننــد ...
و بــزننـد بـه روحـت !!!
قول میدهم
من به چشم‌های بیقرار تو قول
میدهم
ریشه‌های ما به آب ،
شاخه‌های ما به
آفتاب میرسد ،
ما دوباره سبز میشویم ...
"قیصر امین پور"
حرمت
ساکت که می مانی
میگذارند به حساب جواب نداشتنت !
عمراً ... بفهمند
داری جان میکنی
تا ...
"حرمتـــــــــهـا" را نگه داری ...
دیوار
دیوار که باشی
عاشق کسی می شوی
که یادش نیست
کِی ، کجا
به سینه ات "تکیه" داده است ...
هوای بارانی
اینجا هوا "بارانی" است ...
آهسته قدم بگذارید ،
خیس خیس است ...
به ظرافت یک احساس ،
به لطافت شبنم ،