پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

کاش

کاش میفهمیدی
قهر میکنم
تا دستم را محکمتر بگیری
و بلندتر بگویی بمان...
نه اینکه شانه بالا بیندازی؛
و آرام بگویی
هر طور راحتی...

دعایت میکنم ...

دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی بی عشق نازیباست



ادامه مطلب ...

دلتنگی


کاش باران بگیرد ،

شیشه بخار کند ،

و من همه ی دلتنگی هایم را رویش ..ها.. کنم و با گوشه ی آستینم یکباره همه را پاک کنم

و خلاص ...

دلم گرم است


دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم
ای دوست ، برایت خدا را آرزو دارم