پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...
پروانگی ...

پروانگی ...

بـه آسمــان دل بـبـنـــد ...

دوری و دوستی

افسانه ها را رها کن!

"دوری و دوستی" کدام است؟

فاصله هایند که دوستی را می بلعند!

تو اگر نباشی ...

دیگری جایت را پر می کند

      به همین سادگی!!!


نگران نباش

کاش گاهی وقتا...

از پشت اون ابرها میومد بیرونو گوشم رو محکم میگرفتو داد میزد که ؛

آهاااای !!

بگیر بشین سرجات، اینقدر غر نزن، همینه که هست!

بعد یه چشمک میزدو آروم توی گوشم میگفت:


          همه چی درست میشه، نگران نباش...


ادامه مطلب ...

درد

همه ى درد من این است :

یک نفر در زندگى من هست که نیست…!!!


پیرمرد و کارگر

پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد.
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت


ادامه مطلب ...

ماجرای سفر من و خدا

زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است آدم نمى افتد، مگر این که دست از رکاب زدن بردارد.

اوایل، خداوند را فقط یک ناظر مى دیدم، چیزى شبیه قاضى دادگاه که همه عیب و ایرادهایم را ثبت می‌کند تا بعداً تک تک آنها را به‌رخم بکشد.


ادامه مطلب ...

تنها

کسی که قدم می‌زند

چه کسی می‌داند

که برمی‌گردد...

یا می‌رود...؟

کسی که قدم می‌زند

تنهاست...!

ادامه مطلب ...

حماقت

چه حماقتی که می رانی ام و باز احمقانه می خواهمت ...

چه غرور بی غیرتی دارم من !!!


میترسم

وقـتی همه چیز خوبه

میترسم ...

مـا به لنگیدن یک جایِ کار

عـــادت کـــرده ایـــم ...


آرزوی خوب

امشب "شب آرزوها" ست

براتون بهترین هارو آرزو میکنم ...


ادامه مطلب ...

زندگی را آغاز کن

به آرامی آغاز به مردن میکنی ”

اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی


ادامه مطلب ...

رفتن

آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد ..
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو

چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری

در حالـی کـه زنــده ای ..

حیوانات دوست داشتنی

من حیوونا رو خیلی دوست دارم

بچه که بودم دلم میخواست همه ی حیوونای مورد علاقم رو داشته باشم (یه باغ وحش میشدن)

البته الان هم دوست دارم همشون رو داشته باشم فقط میدونم غیر ممکنه !!!



ادامه مطلب ...

کاش

کاش میفهمیدی
قهر میکنم
تا دستم را محکمتر بگیری
و بلندتر بگویی بمان...
نه اینکه شانه بالا بیندازی؛
و آرام بگویی
هر طور راحتی...

اثر انگشت خدا

جایی در پشت ذهنت بسپار که اثر انگشت خدا بر همه چیز هست ...


دعایت میکنم ...

دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی بی عشق نازیباست



ادامه مطلب ...

با من باش

خدایا گاهی حجم دنیای درونم از وجودت تهی می شود ،

آنوقت من می مانم و تنهایی و ترسهایم ، درها دیوار میشوند و امیدهایم یک آرزوی دور ،

خدای خوبم روزنه ی قلبم را به رویت باز کن ،

            ''چون تنها نور وجود توست که دلم را نگه میدارد''

بهترین باش

مردم اغلب بی انصاف‌ بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش.
اگر موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش.
بهترینهایت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد
و در نهایت می بینی
هر آنچه هست میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم !!!

"دکتر شریعتی"


دلتنگی


کاش باران بگیرد ،

شیشه بخار کند ،

و من همه ی دلتنگی هایم را رویش ..ها.. کنم و با گوشه ی آستینم یکباره همه را پاک کنم

و خلاص ...

دلم گرم است


دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم
ای دوست ، برایت خدا را آرزو دارم

آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟"
گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد!
ادامه مطلب ...